Deudic | داروی جلوگیر | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 23 (3259 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Beruhigungsmittel {n} U	داروی جلوگیر [مثال اشتها]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Beruhigungsmittel {n} U	داروی مسکن
	Sedativum {n} U	داروی مسکن
	Tranquilizer {m} U	داروی مسکن
	Rauschgift {n} U	داروی مخدر
	Beruhigungsmittel {n} U	داروی کندساز
	Entlausungsmittel {n} U	داروی ضد شپش
	Enthaarungsmittel {n} U	داروی ازاله مو
	Betäubungsmittel {n} U	داروی بیهوشی
	Anregungsmittel {n} U	داروی محرک
	Doping {n} U	داروی محرک
	Rauschmittel {n} U	داروی مخدر
	Entwickler {m} U	داروی ظهور
	Schmerzmittel {n} U	داروی مسکن
	Beruhigungsmittel {n} U	داروی آرامش بخش
	Eisenpräparat {n} U	داروی آهن دار
	Brechmittel {n} U	داروی تهوع آور
	Schmerzlinderer {m} U	داروی مسکن [پزشکی]
	Beruhigungsmittel {n} U	داروی آرام بخش
	Sedativum {n} U	داروی آرام بخش
	Tranquilizer {m} U	داروی آرام بخش
	Jemandem Beruhigungsmittel verabreichen U	به کسی داروی مخدر دادن
	Äther {m} U	اثیر [داروی بیهوش کننده]

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)